دنیا امروز در موجی از تحول فناورانه پیش میرود که مرکز آن هوش مصنوعی است؛ فناوریای که نه فقط صنایع را دگرگون میکند بلکه نحوه آموزش، سیاستگذاری، ارائه خدمات سلامت و اقتصاد را بازتعریف میکند. برخی کشورها با سازماندهی متمرکز و سیاستورزی روشن از این موج بهره بردهاند و جایگاهشان در اقتصاد جهانی تقویت شده است؛ اما تجربه داخلی نشان میدهد ما هنوز بین ابتکارهای پراکنده و فقدان یک استراتژی ملی واحد سرگردانیم.
چرا موضوع فراتر از فناوری است
هوش مصنوعی دیگر صرفاً یک مجموعه الگوریتم و پروژه تحقیقاتی نیست؛ زیرساختی است که بدون آن، امکان بهرهوری واقعی در زنجیرههای تولید، خدمات و مدیریت عمومی کاهش مییابد. آنچه امروز تصمیمگیران را روبهروی هم قرار میدهد این است که رویکرد جزیرهای ــ هر نهاد با راهبرد جداگانه ــ به زیان منافع عمومی و اتلاف منابع تمام میشود. مدیریت داده، استانداردسازی اخلاقی، آموزش نیروی انسانی و جذب سرمایه همزمان نیازمند جهتگیری یکپارچه است.

تجربههای موفق و درسهای قابل اقتباس
نمونههایی مانند سنگاپور، چین و امارات نشان دادهاند توزیع اختیارات به نهادهای متعدد، سرعت تحول را کند میکند؛ در مقابل، ایجاد نهادهای ملی هدایتی یا وزارتی که مدیریت داده، تدوین استانداردها، هماهنگی بینبخشی و تسهیل سرمایهگذاری را بر عهده دارند، سبب تسریع توسعه میشود. این نهادها همچنین میتوانند پل میان دانشگاهها، صنعت و دولت باشند تا خروجی پژوهشی به محصول و خدمات تبدیل شود.
راهحل پیشنهادی؛ نه صرفاً یک وزارتخانه، بلکه یک اکوسیستم ملی
پیشنهاد محدود به «تأسیس وزارتخانه» نیست؛ مهمتر از نام، ماموریت و سازوکار است. آنچه باید شکل بگیرد یک اکوسیستم عملگرا با این مؤلفههاست:
- ساختار هماهنگ تصمیمگیری که سیاستهای کلان، مقررات داده و چارچوبهای اخلاقی را تعیین کند؛
- سازوکارهای تشویقی برای ارتقای بهرهوری در بخشهای کلیدی (کشاورزی، صنعت، خدمات شهری و سلامت) و بستههای حمایتی برای استقرار راهکارهای مبتنی بر هوش مصنوعی.
وجود نهادی واحد میتواند سرمایهگذاران داخلی و خارجی را قانع کند، مسیر بازگشت نخبگان را تسهیل نماید و از موازیکاری و هدررفت منابع جلوگیری کند. اما در عین حال لازم است این نهاد توانایی واگذاری پروژهها به بخش خصوصی نوآور، تضمین پاسخگویی شفاف و حذف بوروکراسی غیرضروری را داشته باشد.
ملاحظات عملی و اخلاقی
هر تصمیم نهادی باید همراه با چهار اقدام موازی باشد: تعریف «حاکمیت داده» برای محافظت از امنیت ملی و حقوق شهروندی؛ برنامه آموزشی گسترده برای بازآموزی نیروی کار؛ چارچوبهای اخلاقی برای کاربردهای حساس مثل سلامت و عدالت اجتماعی؛ و پیوستهای قانونی برای جلوگیری از تمرکز بیضابطه قدرت دادهای در دست چند بازیگر.
جمعبندی
هوش مصنوعی یک ضرورت است اما تبدیل این ضرورت به مزیت ملی نیازمند تصمیمات هوشمند و ساختارمند است. پیشنهاد تشکیل یک دستگاه ملی هدایتگر (چه بهصورت وزارتخانه، چه بهصورت شورای عالی یا آژانس ملی) باید با تأکید بر شفافیت، تعامل با بخش خصوصی، حفاظت از دادهها و آموزش نیروی انسانی همراه شود. اگر امروز با جسارت و نقشه راه روشن وارد شویم، فردا نهتنها از رقبا عقب نخواهیم ماند، بلکه میتوانیم بخشی از معماری اقتصاد هوشمند منطقهای شویم. اگر باز هم به پراکندگی ادامه دهیم، هزینههای فرصت و عقبافتادگی بهمراتب سنگینتر خواهد بود.

مهدی رضایی
او فارغالتحصیل رشته مهندسی نرمافزار است و فعالیت حرفهای خود را در عرصه رسانه از سال ۱۳۹۷ به عنوان نویسنده در یک وبلاگ تخصصی فناوری آغاز کرده است. وی پس از کسب تجربه، به خبرگزاریهای معتبر پیوست و در حال حاضر، خبرنگار حوزه نرمافزار و هوش مصنوعی در یک مجله تکنولوژی برجسته است.